معنی سوک بیتن - جستجوی لغت در جدول جو
سوک بیتن
دست کم گرفتن، آسان گرفتن
ادامه...
دست کم گرفتن، آسان گرفتن
فرهنگ گویش مازندرانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سو بیتن
ساییدن
ادامه...
ساییدن
فرهنگ گویش مازندرانی
پرک بیتن
کنایه از: ناز کشیدن، کسی را تحمل نمودن
ادامه...
کنایه از: ناز کشیدن، کسی را تحمل نمودن
فرهنگ گویش مازندرانی
چوم بیتن
در نقطه ای ایستادن و انتظار طولانی کشیدن، خسته شدن
ادامه...
در نقطه ای ایستادن و انتظار طولانی کشیدن، خسته شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
سهم بیتن
دچار وحشت شدن
ادامه...
دچار وحشت شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
سنگ بیتن
خارج کردن مواد غذایی و املاحی که به مرور در گلوگاه و زیرحلق
ادامه...
خارج کردن مواد غذایی و املاحی که به مرور در گلوگاه و زیرحلق
فرهنگ گویش مازندرانی
کول بیتن
به پشت گرفتن، کول گرفتن
ادامه...
به پشت گرفتن، کول گرفتن
فرهنگ گویش مازندرانی
کوک بیئن
سرحال بودن
ادامه...
سرحال بودن
فرهنگ گویش مازندرانی
هول بیتن
هراسیدن، عجله کردن
ادامه...
هراسیدن، عجله کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
هرک بیتن
شانه کردن و باز کردن موی درهم شده
ادامه...
شانه کردن و باز کردن موی درهم شده
فرهنگ گویش مازندرانی
او بیتن
روان شدن شیره ی گیاه و درختان در آوندها به مناسبت فرا رسیدن.، آب گرفتن میوه و، پر کردن ظرف از آب، آب دار شدن میوه
ادامه...
روان شدن شیره ی گیاه و درختان در آوندها به مناسبت فرا رسیدن.، آب گرفتن میوه و، پر کردن ظرف از آب، آب دار شدن میوه
فرهنگ گویش مازندرانی
سر بیتن
شروع کردن، آغاز شدن، سرپوش برداشتن از چیزی، فرا گرفتن
ادامه...
شروع کردن، آغاز شدن، سرپوش برداشتن از چیزی، فرا گرفتن
فرهنگ گویش مازندرانی
ور بیتن
از کسی جانب داری کردن، اصابت کردن، به مقصود رسیدن
ادامه...
از کسی جانب داری کردن، اصابت کردن، به مقصود رسیدن
فرهنگ گویش مازندرانی